مساله معجر

معجر واژه‌ای است که به تنهایی اندوه را بر دل‌ها می‌پاشد٬ و از بس سنگین است٬ چشم‌ها را بارانی‌تر از خیلی وقت‌های دیگر می‌کند٬ فریادهای جانسوز را بر می‌انگیزد٬ طوری که مجلس سراسر آه و فریادهای اندوه‌بار می‌شود. یا حداقل باعث می‌شود سرها از شرم به زیر افکنده شود٬ گویی دعا می‌کنی آب شوی و زمین دهان باز کند و تو را ببلعد تا خاطره تلخ و شرم‌آور این واژه قلب پاکت را خراش ندهد. کافی است در مجلس٬ بدون توضیحی فقط ذکر شود...

و ذکر این مساله اندوه‌بار به خاطر تجلیل از پاکی٬ حیا٬ غیرت٬ عفاف٬ حرمت و... چه کار خوب و لازمی است...

****

نمی‌دانم کنایه‌دار بگویم یا نیش‌دار! یا با قربان و صدقه رفتن. به شما آقا و یا خانمی که سیاحت و زیارتت دو چیز کاملا بی‌ربطی هستند. نمی‌دانم در مجلس٬ این کلمه را که می‌شنوی چه می‌کنی و چقدر از غم فریاد می‌کنی یا حداقل به آن و به خودت فکر می‌کنی؟

بگذارید کمی با احتیاط‌تر و با طمانینه‌تر بگویم و بیش‌تر به حاشیه بروم. تا به حال شده در میان اقوام مشاهده کنید خانمی در پوشش خودمانی‌تر از «محرم و نامحرمی» در مقابلتان ظاهر شود؟ یا از آن بدتر از پوشاندن موهایش صرف‌نظر کند؟؟ محرم و نامحرم که می‌دانید چیست؟

یا شده در مجلس عروسی شرکت کنید که ٬خودمانی‌اش٬ بزن و برقص در آن مجلس به پا باشد و شما نهایتا خودتان را به خوردن میوه و شیرینی مشغول کنید کک محترمتان هم نگزد؟ و یا حتی با حضور در وسط٬ باعث گرم‌تر شدن مجلس جشن عروسی شوید و مانع از این شوید که جملاتی را خطاب به شما بگویند نظیر «یک شب است دیگر» و «مثلا مجلس عروسی است ها!» و «امل‌بازی در نیار!»؟؟ و همچنین از این مانع شوید که اطرافیان -یا به خاطر دموکراسی بگذارید بگویم اکثریت آنها- باعث اضطراب٬ دلهره و تحقیر شما شوند؟ و در عوض با همه مهربان بوده و قلب خیلی‌ها یا همان اکثریت را بدست آورید؟

و تا به حال شده در همین مسیر مواجه شوید با مجلسی که «محرم» نمی فهمند «نا محرم» نیز؛ یا لااقل برای همین چیزهایی که گفتم تظاهر به این نفهمی می‌کنند؟

باور کنید من تا امسال نمی‌دانستم چه جنایتی پشت این واژه صورت گرفته است و وقتی فهمیدم بهتم زده بود و نمی‌خواستم باور کنم و حتی بشنوم.... زینب کبری؟ عقیله العرب؟ بنت علی مرتضی؟ صدیقه بنت صدیقه....آه!

رونوشت:

آقایی که به موقعش کت و شلوار می‌پوشی و کراوات می‌زنی و به موقعش سیاه‌پوش   می‌شوی....!

خانمی که بی‌مهابا زلف خود به باد داده و بزک کرده٬ برای دلربایی٬ دسته عزاداری زینب کبری (ع) را همراهی می‌کنی...!

و خانمی که ارزش روحت آنقدر افول کرده است که تنت را آرایش و عریان می‌کنی تا شاید قیمتت بالا رود در حالی که آنقدر رایگان شده‌ای که برای همه قابل دستیابی شده‌ای!

****

الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون » .

مردم بندگان دنیایند و دین، تنها بر زبانشان جاری است، هنگامی که زندگیشان سرشار است دین گرایند ولی هنگامی که در تنگنای بحرانها قرار گرفتند دین داران واقعی اندک می گردند 

***

در انتها روضه مختصری را می‌نگارم که در واقع یک پیامک سوزناکی است که برایم ارسال شد:

هر وقت سیلی خوردی بگو: یا زهرا!

هر وقت دستت رو بستند بگو: یا علی!

هر وقت بی‌یاور شدی بگو: یا حسن!

هر وقت تشنه شدی آب خواستی بگو: یا حسین!

هر وقت شرمنده شدی بگو: یا عباس!

اما هر وقت سیلی خوردی٬ دستت رو بستند٬ بی‌یاور شدی٬ تشنه شدی٬ شرمنده شدی... بگو: سلام علی قلب زینب الصبور!


پ.ن۱: پناه بر خدا از روایت سیدالشهدا که در متن آورده شد و آزمون‌های زندگی...

پ.ن۲: استغفر الله ربی و اتوب الیه

پ.ن۳: کُلّنا عباسکِ یا زینب!


مرو تنها حسین

ای کرده ترک جان و سر

                               آهسته‌تر آهسته‌تر...

ای از همه لب تشنه‌تر

                              آهسته‌تر آهسته‌تر...


علی اصغر(ع)

بگو که یک شبه مردی شدی برای خودت

و ایستاده‌ای امروز روی پای خودت

نشان بده به همه چه قیامتی هستی

و باز در پی اثبات ادعای خودت

از آسمانی گهواره روی خاک بیفت

بیفت مثل همه مردها به پای خودت

پدر قنوت گرفته تو را برای خدا

ولی هنوز تو مشغول ربنای خودت

که شاید آخر سیر تکامل حلقت

سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت

یکی به جای عمویت که از تو تشنه‌تر است

یکی به جای رباب و یکی به جای خودت

بده تمام خودت را به نیزه‌ها و بگیر

برای عمه سایه در ازای خودت

و بعد همسفر کاروان برو بالا

برو به قصد رسیدن به انتهای خودت

و در نهایت معراج خویش می‌بینی

که تازه آخر عرش است٬ ابتدای خودت

سه روز بعد در افلاک٬ دفن خواهی شد

کنار قلب پدر٬ خاک کربلای خودت


پ.ن:

...هون علی ما نزل بی انه بعین الله
...بر من آسان است آنچه بر من رخ می‌دهد چون خدا می‌بیند

...

سلام بر حسین...