تلخی های نادیده عید
دختری از دور با شتاب زیاد آمد سمت ماشین. باید وا میستادیم به مویش که
بیرون روسری بود یا لباس تنگ و پاره اش گیر می دادیم نه؟ که خواهرم کو
حجابت؟ این همه شهید داده ایم که شما این گونه بیایی بیرون؟
اصلا حواسش نبود که آیا با پرستیژ هست یا نه. یا آیا لباسش قوانین فشن و مد روز را رعایت کرده یا نه؟ با ولعی به جعبه سیب حمله کرد. هر چه می توانست از سیب ها توی دامنش جمع می کرد. و راننده که تازه از بین این همه شلوغی ها متوجه ماجرا شد، برگشت تا مانع شود. از یک طرف که مانع می شد، دختر از جای دیگر و فرصت دیگر چندتا سیب برمی داشت. اضطراب عجیبی توی صورتش نمایان بود.
چقدر لوس! باید یکی بهش می گفت چرا اینقدر برای چند تا دانه سیب خودکشی میکنی؟ بیا برو تو بازارهای شهر بگرد و تو هم خیابانها را متراژ کن. برو توی خیابانها لباس با کلاس و تنگ بپوش، کلی آدم مشغول خودت کن. لباس نو بخر. برو خانه فامیلهایت تا ازت پذیرایی کنند. فیلمهای سینمایی را تماشا کن.
راستی اصلا نمی دانم توی آجیلی که برای عید خریدید بادام هندی یا پسته شور اعلا پیدا می شود یا نه. باور کنید میهمانها معمولا خیلی نخودچی دوست ندارند و معمولا نخودچی آبروریزی می کند. تخمه ژاپنی اش کمتر باشد لطفا. شکلاتش اصل باشد پلیـــز. ما می خواهیم توی این عید به معده هامان ریاضت مشتی بدهیم! می خواهیم اینقدر از چیزهای گران و سنگین پرش کنیم که از زیادی پری اش به سختی بیفتیم. و دل درد بشویم. می خواهیم با لباس های نویمان پرواز کنیم. و به همه بگوییم چقدر خوش تیپ هستیم. و در فرصت مناسبی به فامیلهایمان بگوییم که چقدر لباسمان گران است.
باشد که رضایت خالق بی همتا را جلب نماییم.
دختر برای عید لباس نو نداشت. غذای خوب هم.
والسلام
امضا:: در روایت داریم گویا. ثروتمندی در قیامت نامه عمل خود را مشاهده می کند. می بیند از اعمالی که نکرده در آن هست. می پرسد. جواب می شنود که در همسایگی شما بودند کسانی که با مبلغی از پول به گناه نمی افتادند. تو می توانستی کمکشان کنی و نکردی.
شاید گفتنش الان دیر باشد ولی ماهی را هر وقت...
راه حل های کلان پیشکش. می شود کمی از پول شخصی. کمی از پول عیدی یا مخارج دیگر زد و کنار گذاشت برای کسانی که از حداقلها هم محرومند و تلوزیون هم خیلی مایل نیست آنها را نمایش بده و اوقات مردم را تلخ کند. مردم!
اصلا حواسش نبود که آیا با پرستیژ هست یا نه. یا آیا لباسش قوانین فشن و مد روز را رعایت کرده یا نه؟ با ولعی به جعبه سیب حمله کرد. هر چه می توانست از سیب ها توی دامنش جمع می کرد. و راننده که تازه از بین این همه شلوغی ها متوجه ماجرا شد، برگشت تا مانع شود. از یک طرف که مانع می شد، دختر از جای دیگر و فرصت دیگر چندتا سیب برمی داشت. اضطراب عجیبی توی صورتش نمایان بود.
چقدر لوس! باید یکی بهش می گفت چرا اینقدر برای چند تا دانه سیب خودکشی میکنی؟ بیا برو تو بازارهای شهر بگرد و تو هم خیابانها را متراژ کن. برو توی خیابانها لباس با کلاس و تنگ بپوش، کلی آدم مشغول خودت کن. لباس نو بخر. برو خانه فامیلهایت تا ازت پذیرایی کنند. فیلمهای سینمایی را تماشا کن.
راستی اصلا نمی دانم توی آجیلی که برای عید خریدید بادام هندی یا پسته شور اعلا پیدا می شود یا نه. باور کنید میهمانها معمولا خیلی نخودچی دوست ندارند و معمولا نخودچی آبروریزی می کند. تخمه ژاپنی اش کمتر باشد لطفا. شکلاتش اصل باشد پلیـــز. ما می خواهیم توی این عید به معده هامان ریاضت مشتی بدهیم! می خواهیم اینقدر از چیزهای گران و سنگین پرش کنیم که از زیادی پری اش به سختی بیفتیم. و دل درد بشویم. می خواهیم با لباس های نویمان پرواز کنیم. و به همه بگوییم چقدر خوش تیپ هستیم. و در فرصت مناسبی به فامیلهایمان بگوییم که چقدر لباسمان گران است.
باشد که رضایت خالق بی همتا را جلب نماییم.
دختر برای عید لباس نو نداشت. غذای خوب هم.
والسلام
امضا:: در روایت داریم گویا. ثروتمندی در قیامت نامه عمل خود را مشاهده می کند. می بیند از اعمالی که نکرده در آن هست. می پرسد. جواب می شنود که در همسایگی شما بودند کسانی که با مبلغی از پول به گناه نمی افتادند. تو می توانستی کمکشان کنی و نکردی.
شاید گفتنش الان دیر باشد ولی ماهی را هر وقت...
راه حل های کلان پیشکش. می شود کمی از پول شخصی. کمی از پول عیدی یا مخارج دیگر زد و کنار گذاشت برای کسانی که از حداقلها هم محرومند و تلوزیون هم خیلی مایل نیست آنها را نمایش بده و اوقات مردم را تلخ کند. مردم!
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۱۲/۲۸ ساعت ۱۱:۳۱ ق.ظ توسط میم.شین
|
بسم الله